بابلسر
شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۰۶ ب.ظ
قرار بود برایِ عکسی بنویسم. نوشتم. با دلتنگی. با بغض نوشتم. تویِ خیالم رویِ یکی از سنگ هایِ کنارِ ساحلِ بابلسر نشسته بودم و آسمان خاکستری بود. دلم می خواست برایِ کسی حرفی را بگویم و نمی شد...
قصۀ بابلسر را به یادِ تمامِ محمدجوادهایی گوش کنید که در دلِ دریا نفس نفس زدند و دستی نبود دستشان را بگیرد.
۹۴/۰۶/۲۱